``پارسای بیادعا-۱| طبقهبندیها اجازه بیان تلاشهای شهید تهرانی مقدم را نمیدهد/ توصیه حاج حسن در فتنه ۸۸ به اطرافیان
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۱۱۴۴۰
امروز به دلیل طبقهبندی بودن بسیاری از مأموریتهای شهید تهرانی مقدم نمیتوان همه کارهای را اعلام کرد که انشاءالله در زمان مقتضی گفته خواهد شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در آستانه سالگرد شهادت پدر موشکی جمهوری اسلامی ایران، سردار رشید اسلام شهید تهرانی مقدم به میان همکاران و دوستان قدیمی ایشان رفتیم و برای آشنایی بیشتر با فعالیتهای ایشان با آنها به گفتوگو پرداختهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در خصوص نحوه آشنایی خودتان با شهید تهرانی مقدم بفرمایید.
وقتی جنگ موشکی و جنگ شهری صدام بعثی علیه کشورمان شروع شد من با شهید تهرانیمقدم آشنا شدم. در آن دوران جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت که موشکپرانیهای بعثیها را پاسخ داده و مقابله به مثل کند. در یکی از پرتابها، موشکی به مشکلی برخورد کرده بود که همکاران شهید تهرانیمقدم از بنده و همکارانم خواستند که برای رفع این مشکل اقدام کنیم؛ به همین دلیل به آن منطقه عازم شدیم و حدود نیمههای شب به آنجا رسیدیم. شب را در یک آسایشگاه استراحت کردیم، صبح روز بعد شخصی را دیدم که بسیار صمیمانه با همه حاضرین احوالپرسی میکند؛ ایشان بسیار گرم با من برخورد کرد و من احساس کردم که از دوستان قدیمی و چندین ساله من است وقتی از اتاق بیرون رفت از دوستان پرسیدم که ایشان چه کسی است؟ گفتند که ایشان حسن تهرانی مقدم فرمانده تیپ موشکی است؛ همین رفتار ایشان باعث شد حدود 3 دهه دوستی و همکاری ما ادامه داشته باشد.
شهید تهرانی مقدم چه ویژگیهایی داشتند که اینچنین ماندگار شدند؟
صحبت در خصوص شهید تهرانیمقدم بسیار است، اما همانطور که گفته شده «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید» ، مطالبی خلاصه عرض میکنم ایشان چهرهای بودند که متأسفانه هم در زمان حیات و هم در زمان بعد از شهادتشان بسیار مظلوم و گمنام باقی ماندند هرچند تبلیغاتی برای ایشان انجام شد؛ اما بسیاری از نقاط مهم و کلیدی زندگی مدیریتی و فردی ایشان مغفول ماندهاست که با توجه به بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری برای جوانها که مسئولیتهایی را تعریف و تبیین فرمودهاند، اقتدا به این شهید بزرگوار میتواند در همین مسیر بسیار کارگشا و راهگشا باشد.
* شهید تهرانیمقدم در بُعد سجایای اخلاقی و مدیریتی بسیار نمونه بودند
در بُعد اخلاقی، این شهید بزرگوار بسیار مخلص بود و خالصانه کارهایش را انجام میداد و هیچگاه برای مطرح کردن خود کاری را انجام نمیداد و اهل خودنمایی نبود. به همین دلیل نمیتوان حتی یک مصاحبه کوتاه از این بزرگوار پیدا کرد یکی از نشانههای تواضع و اخلاص این بود که هیچگاه در رابطه با مأموریتهایش با رسانهها مصاحبه نمیکرد و همواره در گمنامی فعالیت میکرد، ایشان دائماً به نیروها و اطرافیانی که با ایشان کار میکردند تأکید میکرد که باید خالصانه کار کرد و میگفت کهکار مخلصانه باعث برکت در آن میشود و خدا به واسطه آن اخلاص مشکلات را برطرف میکند.
از دیگر ویژگیهای فردی ایشان میتوان به تواضع و رفتار بسیار برادرانه و دوستانه با زیردستان خود اشاره کرد. البته این رفتار نافی رفتار مدیریتی و فرماندهی ایشان نبود، اما با زیردستان خود به گونهای برخورد میکرد که آنها احساس راحتی با حاج حسن داشتند. با نیروهای تحت امر دوستانه رفتار میکرد و با آغوش باز از نظرات و پیشنهادات استقبال میکرد.
* بهرهگیری از نظرات همکاران از ویژگیهای بارز شهید طهرانی مقدم بود
شهید تهرانیمقدم همیشه از خردجمعی استفاده میکرد از نظرات پایینترین سطوح گرفته تا بالاترین نیروها و فرماندههان؛ از تمامی مشاورهها بهره میجست هرچند که ایشان در موضوعات علمی بسیار جلوتر از ما بود اما موضوعاتی که از جانب ما مطرح میشد را به خوبی گوش میداد و به زیبایی با استدلال جوابگوی آن بود و محاسن و معایب آن را بیان میکرد.
این شهید بزرگوار، به قدری متواضع بود که وقتی وارد جمعی میشد و کسی ایشان را نمیشناخت؛ به هیچ عنوان خود را معرفی نمیکرد و به قدری با صمیمیت در این جمع مینشست که هیچکس از متوجه نمیشد که وی از فرماندهان عالیرتبه است؛ این رفتار او نشئت گرفته از سیره نبوی بود.
ویژگی بارز دیگر ایشان این بود که با طیفهای مختلف مردم سازگاری داشت؛ در تیم کاری ایشان از بچه حزباللهیهای دو آتیشه تا اقلیتهای دینی حضور داشتند. ایشان معتقد بود که همه باید برای اعتلای ایران ، تلاش کنند و از توانمندی آنها در راستای مأموریتهای محوله استفاده میکرد.
* شهید طهرانی مقدم و آرمانهای انقلاب؛ از شعار تا عمل
شهید تهرانی مقدم یک انقلابی آرمانگرا بود. ایشان به دلیل اینکه خودش را مدیون انقلاب میدانست همواره از هیچ کوششی برای پیشرفت انقلاب اسلامی دریغ نمیکرد، زمانی که سختترین مأموریتها به ایشان محول میشد ایشان با جان و دل آن را میپذیرفت و به نحو احسن آن را به سرانجام میرساند؛ به همین دلیل مسئولین جمهوری اسلامی هر کار غیرممکنی را به شهید حاج حسن طهرانیمقدم محول میکردند. ایشان حرف و شعار را رها کرده و همواره مرد میدان بود.
از ویژگیهای مدیریتی شهید تهرانیمقدم برایمان بگویید.
یکی از ویژگیهای مدیریتی شهید تهرانی مقدم که متأسفانه مغفول مانده -که ارائه آن به جوانان بسیار لازم و ضروری است- پرتلاش بودن ایشان و پیگیری مستمر از نیروها در انجام وظایف، تا حصول نتیجه بود. وقتی میگوییم پرتلاش در ذهن ما این موضوع میآید که میخواهد کاری را یکی، دو بار پیگیری کند و در صورت عدم تحقق آن را رها میکند، اما ایشان کاری را که آغاز میکرد به قطع و یقین باید آن را تمام میکرد به همین دلیل مقام معظم رهبری هم در بیانات خود پس از شهادت ایشان فرمودند که هر کاری که به ایشان میسپردیم مطمئن بودیم که انجام میشود و از ایشان نه نمیشنیدیم.
* حضور فیزیکی و پیگیری مستمر و خستگیناپذیری، از دلایل موفقیت طرحها بود
پیروزی در دستیابی و نیل به موفقیتهای کاری ایشان ناشی از حضور همیشگی، تلاش و پیگیری مستمر و خستگیناپذیری ایشان در زمینههای مختلف بود که امیدوارم جوانان، این شاخصه شهید تهرانیمقدم را الگوی خود قرار بدهند که در برابر سختیهای امروزی با خستگیناپذیری در میدان عمل بجنگند و به نتیجه برسند. اینکه جوانی پس از یکی دو بار ناکامی گوشه عزلت بگزیند، اصلا شایسته جوان انقلابی نیست. شهید تهرانیمقدم در 24 ساعت زمان کمی را به استراحت اختصاص میداد و همواره در حال تلاش بود بهطوریکه میان همکاران مشهور بود که ایشان خستگی را خسته کرده است.
* گوش به فرمان رهبری؛ دستور حاج حسن در فتنه 88 بود
وقتی در فتنه 88 افرادی به ایشان مراجعه میکردند و نظر ایشان را جویا میشدند میگفت که گوشتان به فرمایشات مقام معظم رهبری باشد. نه جلوتر و نه عقبتر از ایشان. باید فقط در خط رهبری باشیم و تمام فرمایشات ایشان را دنبال کنیم.
یکی از ویژگیهای شهید طهرانی مقدم این بود که بسیار با همکاران صمیمی و دوست بودند؛ از جنابعالی میخواهم در خصوص نحوه مدیریت و فرماندهی ایشان نکاتی را بفرمایید.
در بحث مدیریت دو دیدگاه وجود دارد، یکی فرماندهی و دوم مدیریت است. در نوع اول، بایدها و نبایدها تبیین میشود اما در نوع دوم در کنار انجام دادن کارها به چگونگی و نحوه آن هم پرداخته میشود. این دو ویژگی همزمان در شهید تهرانیمقدم وجود داشت. ایشان سالها فرماندهی یگان موشکی سپاه و همزمان مدیریت بخشهای پژوهشی و تحقیقاتی را برعهده داشت.
ایشان با همین رویکرد، مدیران بسیاری را آموزش داد که در حال حاضر در بالاترین مقامات و مسئولیت ها فعالیت میکنند. کسانی که پرورش یافته این شهیدند، اکنون با تأسی به آن شهید بزرگوار، تلاش خود را مخلصانه بهثمر میرسانند.
* محرمانه بودن بسیاری از فعالیتهای شهید طهرانی مقدم؛ دلیلی است برای عدم بیان جزئیات آنها
امروز به دلیل طبقهبندی بودن بسیاری از مأموریتهای ایشان نمیتوان همه کارهای حاج حسن را اعلام کرد که انشاءالله در زمان مقتضی گفته خواهد شد.
اگر خاطرهای از ایشان دارید بفرمایید.
یکی از خاطراتی که از ایشان دارم نشاندهنده نگاه الهی ایشان است. در اوایل دهه 1370 وقتی میخواستیم اولین موشکهای ساخته شده توسط متخصصین داخلی را تست کنیم. در یکی از سایتها ایشان را دیدم و از وی خواستم که دعا کنید این کار موفق باشد. شهید حاج حسن گفت که از خداوند بخواهید هر آنچه که خیر و صلاح ما است به ما عنایت کند زیرا ممکن است اشکالی در موشک پیدا شود و رفع مشکل باعث رشد و جهش دانش موشکی کشورمان شود که ارزش اینکار، بسیار بالاتر از یکی دو تا تست ناموفق باشد. پس از آنکه خبر موفقیتآمیز تست این موشک رسید، ایشان در یک سخنرانی کوتاه در جمع دست اندرکاران گفت «هذا من فضل ربی» این موفقیت هدیهای از طرف خدا بود. به خودتان مغرور نشوید و شاکر فضل خدا باشید.
در خاتمه امیدوارم که خداوند متعال همه را قدردان شهدای مدافع حرم، دفاع مقدس و شهدایی که برای پیشرفت انقلاب اسلامی تلاش کردند قرار دهد.
شهید حسن تهرانی مقدم در 6 آبان ماه 1338 در محله سرچشمه تهران متولد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی شد. ایشان که در اولین روزهای تشکیل سپاه پاسداران، به عضویت این نهاد درآمده بود، در دوران جنگ ایران و عراق، نخستین فرمانده توپخانه سپاه و بنیانگذار واحد توپخانه در سپاه بود. پس از آن شهید تهرانی مقدم مسئولیت واحد توپخانه را به حسن شفیعزاده واگذار کرد و به یگان موشکی سپاه پاسداران رفت و مسئولیت این یگان را برعهده گرفت. او همچنین در تشکیل و بنیانگذاری فرماندهی موشکی سپاه پاسداران تأثیرگذار بود. ایشان با پایان جنگ، وارد حوزه تحقیقات و توسعه فعالیتهای موشکی در سپاه پاسداران شد و مسئولیت ریاست سازمان جهاد خودکفایی سپاه را برعهده گرفت.شهید تهرانی مقدم در 21 آبانماه 1390 بر اثر انفجار زاغه مهمات در پادگان مدرس، واقع در شهرستان ملارد، به همراه سایر همکاران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: فتنه 88 شهید تهرانی مقدم فتنه 88 شهید طهرانی مقدم شهید تهرانی مقدم تهرانی مقدم سپاه پاسداران جمهوری اسلامی شهید بزرگوار همین دلیل مأموریت ها حاج حسن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۱۱۴۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فتنه با لباس مشکی تا انحراف در دین/تقیه سازو کار امام صادق بود
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: زندگی امام صادق به واسطه تقارن با حکومت ۱۰ خلیفه اموی و دو خلیفه عباسی همراه با سیلاب بلاها و فتنهها از سوی دشمنان بوده است. موضوعی که موجب شده نحوه برخورد امام با پرسش همراه شود. پرسشی که پاسخ آن راهگشای امت اسلام در بلایای معاصر نیز هست.
امام جعفر صادق امام ششم شیعیان است که به واسطه جایگاه ویژه علمی در نزد شیعه به عنوان رئیس مذهب جعفری شناخته میشود. دوران امامت وی مصادف با تغییر حکومت ها، آشوبها و فتنههای عیان و پنهان بوده که عرصه را بر وی و یارانش تنگ میکرد. در بررسی سیره زندگی این امام بزرگوار پای صحبتهای مدرس حوزه و دانشگاه و کارشناس مذهبی، حجت الاسلام والمسلمین محمد باقر علم الهدی نشستیم.
چرا امام صادق با وجود زندگی در شرایط بحرانی و شورشهای متعدد و سرنگونی بنیامیه سیاست دوری از جنگ را اتخاذ کرد؟
لازم است روش و منظومه فکری امام صادق را در مدیریت جامعه مسلمان آن زمان و تعامل امت اسلام و وجود مقدس وی برای برون رفت از معضلات پیش رو به صورت عمیق تحیل شود. موضوعی که میتوان از آن تحت عنوان مهندسی فرهنگی حضرت امام صادق نام برد. از زیربناییترین مسائل هر جامعهای موضوع مسائل فرهنگی است که تشکیل شده است از فرهنگ عمومی مردم، اعتقادات، باورها و گرایشات و دین که بیشترین تأثیر را در جوامع مختلف بشری داشته است.
اهل بیت به عنوان رهبران دینی و به ویژه امام صادق که از فرصت به وجود آمده به خوبی استفاده کردند پرچمداران اصلاح رفتاری جامعه اسلامی آن زمان بودند و نقش مهمی در پویایی و شکوفایی فرهنگ شیعی و اهل بیتی داشتند.
فرصتی که در اختیار امام صادق قرار گرفت دوران گذار بنیامیه به بنیعباس بود و عباسیان در ماهها و سالهای اول حکومت خود برای تکیه بر قدرت مجبور بودند برخی از رفتارهای ددمنشانه خود را به تعویق بیندازند تا بتوانند در ابتدا جای پای خود را سفت کنند و بعد برای اهداف دنیاگرایانه خود برنامهریزی کنند.
دراین فرصت امام صادق ساختار فکری جامعه اسلامی را سامان داد و در تمامی شئون امت اسلام و به تعبیر دقیقتر شیعیان، مهندسی خاصی را اعمال کرد که تا به امروز ادامه داشته است. از جمله کانون توسعه و تشکیل وکلای شیعه بوده است. از زمان امام صادق این موضوع آغاز شده و به مرور زمان که عباسیان قدرتمند شدند، وکلای اهل بیت نقش پاسخگویی به پرسشهای مردم و گرفتن پاسخ از اهل بیت را داشتند. این مهندسی الگوی عملی قابل توجهی برای ساماندهی و سازماندهی جامعه اسلامی بود.
امام صادق با هدف توسعه اسلام ناب برای توسعه جامعه دینی برنامه ریزی کرد و همین برنامه ریزی باعث تحول عظیم در ابعاد اجتماعی میشود که مهمترین آن توسعه تشیع، رشد کمی و کیفی شیعیان، بسط و گسترش مرجعیت علمی امام صادق است.
وی این عرصه و قلمرو ارزشمند را در اختیار امت اسلام گذاشت و دشمن هم به دلیل ضعف و ناتوانی در ابتدای حکومت بنی عباس، مجبور بود با رفتارهای امام صادق در ابتدا همراهی کند ولی امام به عنوان رهبری پخته و آگاه و سیاستمداراین کشتی طوفان زده امت اسلام که به دست نابهخردترین حکام یعنی بنیعباس میخواست مدیریت شود را آسیب شناسی و برنامه ریزی میکرد تا دشمن مبادا بتواند خللی بر پیکره امت اسلام وارد کند.
روایت است امام سجاد میفرماید در مکه و مدینه ۲۰ نفر بیشتر دوستدار نداریم وحمران ابن اعین زمانی که به امام باقر تعداد شیعیان کوفه را گزارش میکرد میگوید اگر همه شیعیان را سر یک سفره جمع کنند و یک گوسفند غذای آن سفره باشد، این گوسفند زیادی است و باز غذا باقی میماند.
امام صادق با یک تحول فرهنگی نسبت به همه طبقات اجتماعی آن زمان اتفاقات ارزشمندی خلق کرد تا جایی که فقط در کوفه ۹۰۰ راوی از امام صادق نقل روایت میکنند؛ و اینها تازه عالمان و فرهیختگان بودند و اگر به افراد دیگر جامعه با مشاغل دیگر اضافه کنیم میبینیم که فعالیت ارزشمند وی چقدر تحولآفرین بوده است. در کلاسهای درس امام افراد ویژه و سخنوری پرورش یافتند که دارای موقعیتهای اجتماعی خاصی بودند واینها در مناظرات با دشمنان حاضر میشدند و جوابگوی شبهاتی شدند که دشمنان برای بی مقدار کردن اهل بیت طراحی میکردند. در همین شهر کوفه افرادی مانند آل اعین حود ۶۰ فقیه مشغول ترویج معارف اهل بیت در زمان امام صادق شده بودند. این جامعه از آن فقر فرهنگی حکومت بنیامیه به جایی رسیده که فقط در یک قبیله ۶۰ فقیه پرورش یافته است.
ابوحنیفه که از بزرگان بود و مکتب حنفیه را به وجود آورد میگفت اگر دو سال شاگردی امام صادق نبود حتماً از بین رفته بودم.
دراین شرایط آنچه به عنوان مهمترین اصل برای رهبری، چون امام صادق مطرح است حفظ امت اسلامی از آسیبهای دشمنان است. در واقع مهمترین عاملی که موجب توسعه این جامعه شد، تدابیر امام صادق برای مدیریت جامعه پیراپیرامون خود بود.
با وجود زندگی در دوران ۱۰ خلیفه اموی و دو خلیفه عباسی چگونه با جریانهای مخالف شیعه مقابله میکرد؟
در دوره خلافت منصور عباسی، پایههای حکومت بنیعباس مستقر و تثبیت شد و تازه فهمیدند که امام صادق تا چه درجه برای بسط و گسترش معارف خود را به عنوان مرجع علمی معرفی کرده بود.
منصور عباسی با همکاری افرادی مادیگرا به فکر مبارزه با اندیشههای امام صادق بر آمد و با تولید شبهات زمینه بیدینی و لاابالیگری را فراهم میکردند واینجا بود که امام احساس کرد باید با حضور وسیعتر و گستردهتر و با همکاری شاگردان خود به جنگ فرهنگی با بنی عباس وارد شود. فرمایشات وی زبان به زبان و سینه به سینه نقل میشد.
همین امر موجب شد بنیعباس از سوی امام احساس خطر کند و به همین دلیل برای از میان برداشتن وی تلاش میکردند. دشمن میدید که جماعت ارادتمند به امام صادق روز به روز افزایش مییابد و از سویی امام با هر برخورد نظامی مخالفت میکند. در مقابل دشمن علناً نمیتوانست دلیلی برای مبارزه با امام پیدا کند. به همین دلیل منصور عباسی یک سری جاسوس گذاشته بود تا افرادی که نزد امام میروند شناسایی کند. تا جایی که یارانش به سختی به دیدنش میآمدند. به عنوان مثال افرادی مثل زراره در عین حال که مرد خطیب، فقید و ثروتمندی بود برای رسیدن به خدمت برای مخفی ماندن هویتش، امام سبد خیاری تهیه میکند و در کوچههای شهر مشغول فروش میشود که امام متوجه میشود و به خدمتکارش میگوید این فرد را به خانه هدایت کنید تا با او صحبت کنم.
گاهی منصور عباسی به دنبال تهمت زدن به امام بود. یک بار به وی اتهام از قیام شخصی به نام نفس زکیه به عراق فراخواند و منصور عباسی معلی بن خنیس را دستگیر میکند تا اسامی یاران و شیعیان امام را از طریق او به دست آورد.
گرچه دشمن گاهی با شهادت یاران امام تلاش میکرد بازوان یاریگر وی را تضعیف کند، شرایط خفقان و امنیتی دوران بین عباس بر امام ایجاب میکرد که حضرت طرح نویی را برای حفظ کیان شیعیان به راه اندازد. از مهمترین اقدامات این بود که امام تلاش کرد در برههای از زمان از ورود در گردابهای سیاسی آن زمان دور کند.
نسل جوان مسلمان آن زمان تحت احساسات و حرکات جذاب مسلحانه بنی عباس به راحتی جذب حکومت میشدند، چون هم شعار عباسیان جذابیت داشت و در برخی شعارها پیروزی حق بر باطل و پیروزی بر قاتلان امام حسین مطرح میشد. به واسطه همین شعارها خیلی از مسلمانان حتی از خاندان خود وی فریب خورده بودند.
بنی عباس با بهره گیری ازاین شور و احساسات به اخبار و اطلاعات دست مییافتند. خود امام هم مصلحت نمیدید به صراحت بنیعباس را رد کند و اگر چنین میکرد مسلمانان بیبصیرت قطعاً نمیپذیرفتند. امام همواره از راههای دیگری برای معرفی بنی عباس استفاده میکرد. ضمن اینکه فعالیتهای سیاسی پنهانی نیز داشتند.
در آن مقطع زمانی بهترین شیوه مقابله با بنی عباس را ترویج و توسعه فرهنگ اهل بیت قرار داده بودند.
امام صادق با برخی انحرافات مانند جریان غالیان مخالفت کرد، اما در مقابل برخی گروهی او را متهم به سکوت و گروهی اعتراض عنوان میکنند. دلیل این منش رفتاری چه بود؟
در دوره منصور بحث قیام قائم آل محمد مطرح میشد. برخی تلاش داشتند که فرزند پیامبر اکرم را مطرح و دلیل بر ادعای امامت خود عنوان کنندو امام باید جریانسازی مهدویت در عصر خود را نابود میکرد. منصور نام فرزندش را مهدی گذاشته بود تا به لحاظ اسمی انطباق پیدا کند و مردم پیرو فرزندش شوند. امام صادق با اطلاع از این فتنه، با بیان ویژگیهای قیام آخر زمان به شیعیان میگفتند مراقب امامزمان سازی باشند.
حتی گاهی عباسیها لباس مشکی را در عزای امام حسین به تن میکردند تا مردم را به سمت خود جذب کنند و خود را پیرو امام حسین نشانمی دادند. امام برای مقابله تعابیر جالبی دارند واینکه درایام عزا لباس سیاه به تن کردن را درست عنوان کرد و به غیر از آن ایام لباس اهل دوزخ و لباس فرعون خطاب کرد و این توصیف یعنی به بنی عباس ملحق نشوید. بهاین ترتیب مبارزه منفی میکردند.
امام بارها به شیعیان میگفتند مراقب گفتههای خود باشید. زیرساخت صحبتهای وی سیاسی و با هدف بالا بردن فهم و بصیرت آنها عنوان میشد. شیعیان را از گردابها نجات میداد تا فرصت اعمال مهندسی فرهنگی را فراهم سازد.
برنامه بعدی ایشان برای صیانت و حفاظت از امت اسلام داشت این بود که وی همواره تلاش میکرد وحدت امت را همواره درهالهای از ابهام در مقابل دشمن به نمایش گذاشته شود. برای اینکه از فشارهای دولت عباسی بر ارادتمندان به اهل بیت بکاهند نمایش تفرقه و اختلاف ظاهری را در بین صفوف را شکل میدادند که مثلاً شیعیان انسجام اجتماعی لازم را ندارند.
امام به عنوان فرمانده میدان این طرح زیربنایی را آنچنان مدبرانه مدیریت میکرد که دشمن به این باور رسیده بود که ارادتمندان اهل بیت چنان که باید و شاید برای آنها خطرناک نیستند. تقیه از اصول دینی برای حفظ دین است، اما اجرای آن نیاز به سیاست خاصی دارد. به عنوان مثال امام از برخی اصحاب برائت میجستند نمونه آن مواردی در خصوص برائت ازراه دور بود.
گفته میشود امام صادق رئیس مذهب شیعه است، اما منابع فقهی که به او منسوب است با انحراف و روایتهای ضد و نقیض همراه شده. کدام منابع موثق است؟
گاهی امام برای نشان دادن نمادین اختلاف بین شیعیان فتواها و دستورات مختلف صادر میکردند. به عنوان مثال در بین اصحاب رکعات نماز مستحب را ۲۷ و گاهی ۳۴ عنوان کردهاند و امام خود اذعان میدارد که این اختلاف برای سلامت امت از دشمنان است. ما ازاین احکام متفاوت در فرمایشات واصله از امام به وفور داریم. امروز یکی از بحثها صحت سنجی و انطباق با قرآن و خانواده حدیث است. امام تاکید داشت آنچه با قرآن یا خانواده حدیث همخوانی دارد باید پذیرفته شود.
طبیعی است اختلاف در روایات در زبان فقها و در رفتار مردم تصویر مشتت باقی میگذاشت و لذا حساسیت در نزد بنیعباس کمتر و جان شیعیان محفوظتر بود. چراکه عباسیان به دنبال کوچکترین بهانه بودند.
راهبرد دیگر نوعی خاص از تعاملات بود تا حساسیت به کمترین حد برسد. حضرت میفرمودند با عامه مردم گرم و صمیمی برخورد کنید. حضرت تلاش میکردند آستانه تحمل شیعیان را بالا ببرند تا کمتر چالش ایجاد شود و این همان چیزی است که امروز تحت عنوان وحدت اسلامی، جامعه اسلامیایران تعقیب میکند. امام تلاش میکردند ارادتمندان اهل بیت با سایر مسلمانان مانند برادر ارتباط داشته باشند. این سلوک اجتماعی امام بود که رفتار اجتماعی شیعیان را مهندسی میکرد تا هربهانه برای هجوم بنیعباس به خانه شیعیان را از دست آنها بگیرد.
همچنین نوع تعامل امام با خلفای بنیعباس نیز قابل توجه بود و حضرت در موقعیتهای مختلف رفتارهای متفاوتی داشتند تا ازاین رهگذر جلو گزندهای احتمالی به شیعیان گرفته شود. امام در دورههای مختلف زیستند که دوره اول امامت آن حضرت مقارن با ضعف امویان بود که به دلیل همین ضعف امام از خطرها مصون بود؛ اما در دوره آخر زندگی امام بهانه جوییهایی برای برخورد با امام شروع شده بود واینجا حفظ جان نیازمند برنامه ریزی خاصی بود. منصور با دو حربه با امام برخورد میکرد یکی نرمشهای ظاهری بود که در محافل از او به عنوان پسر عمو نام میبرد و دومین آن تهدید در خفا بود. در عین حال که امام، با رفتارهای خود منصور عباسی را فردی دنیاپرست معرفی میکرد هرگز عبارتهای تحریک آمیز را مطرح نمیکرد. بااین وجود منصور بارها تلاش کرده بود که امام را به قتل برساند. اما امام با رفتار خود کاری میکند که منصور مجبور شود راه را برای امام باز بگذارد.
عملکرد امام در دورهای به شدت تحت کنترل بود واین تصور که امام در آرامش بوده درست نیست.
چرا امام در خصوص قیامهای آن دوره نیز موضعگیریهای متفاوتی داشت؟
شکل موضع گیری در قیامهای مختلف از سوی امام قابل توجه است. یک سری تحرکات نظامی توسط ارادتمندان اتفاق افتده مانند قیام زید یا محمد نفس زکیه. موضع امام در مقابل اینها چیست؟ روایت است که از روی تقیه موضع خاصی نداشتند. گاهی اینطور تصور میشود که امام نظر مساعدی نداشتند، اما در شهادت رهبران این قیامها اظهار تأسف میکنند. این مواضع در راستای حفظ و حراست اهل بیت بوده است.
در کناراین رفتارهای سیاسی امام به دنبال نظاممند کردن باورهای شیعی بود و از رشد و ارتقا سطح علمی و باورهای مردم غافل نبود. امام میدید که دشمن با نحلههای کلامی به دنبال ایجاد انحراف در بین نسل جوان شیعه است. به همین دلیل در مسائل کلامی مانند قضا و قدر، صفات پروردگار، عدل، جبر و تفویض، تنزیه و تشبیه، ورود کرده و مباحث کلامی را به شاگردان را مطرح میکنند تا هر یک بعدها استادی باشند که در مناظرات شرکت کرده و به بهترین شکل ازاین مجالس بیرون بیایند.
خیلیها تصورشان این است که امام باید همواره دست به شمشیر باشد و به شهادت برسد، اما همیشه عبور از جوی خون پاسخی برای رسین به پیروزی نیست. در زمان امام حسین به دلیل گرفتاری مردم به غفلتی فزاینده احتیاج به شهادت امام بود تا از غفلت بیدار شوند. اما بعد از امام حسین، امام سجاد و فرزندانش روش مبارزه را تغییر دادند.
انتهای پیام/